کلام نور

مطالب قرآنی

کلام نور

مطالب قرآنی

ضرب المثل های قرآنی، جنبه دیگر اعجاز قرآن


از دیگر جنبه های اعجاز درقرآن، أمثله ی سایره یا ضرب المثل های آن است که با حجمی کوچک، معانی بسیاری را در خود پنهان داشته اند، درقرآن کریم اصطلاحات و آیات کوتاهی وجود دارد که در طول زمان بر زبان مردم جاری شده و در مناسبت های مختلف، در محافل، لابلای کتب و زبان مردم بر سر منابر ذکر می شوند و مذاق شنوندگان را شیرین و پرحلاوت              می گردانند

 
(ان الذین قالو ربنا الله ثم استقامو)

(استقامهدر این آیه تمامی معانی و مفاهیم پیروی و انقیاد کامل و دور بودن از کژی را در خود نهفته دارد، لذا وقتی گفته می شود (استقام فلانبدان معنی است؛در فلان کس هیچ کژی و ناراستی وجود ندارد، همان کلمه ی کوچکی که بر تمامی استقامت ها و دوری از ناراستی ها اطلاق می گردد، بر همین اساس وقتی قرآن می فرماید: کسانی که گفتند خدای ما الله است، پس استقامت ورزیدند. این نکته را می رساند که دیگر درعقیده ، باور و سلوک آنان انحرافی نیست.

خداوند می فرماید: لا خوف علیهم و لا هم یحزنون

حزن بر گذشته اطلاق می گردد و خوف بر آینده، این دو کلمه با حجم کوچک خود بر تمامی آنچه در گذشته  اتفاق افتاده و در آینده خواهد آمد، دلالت می کنند.

خداوند بلند مرتبه می فرمایید و اوفوا بالعقود

(عقود) در این آیه بر تمام پیمان ها و بیعت ها اطلاق می شود؛ بدین معنی انسان پیمانی را که می بندد باید تا پایان بر آن گردن نهد. لذا وقتی می فرماید:به پیمان ها وفا کنید به تمام پیمان ها و قراردادها اشاره میکند؛ چون پیمان زناشویی، بندگی خدا، ادای واجبات، گزراندن حج، مودت و دوستی، وفای معاملات،جهاد در راه اسلام و این آیه با حجم کوچک خود معانی بسیاری را ارائه می دهد به دیگر سخن؛ یک کلمه از کلیه ی پیمان های دین و دنیا ی فرد و جامعه سخن گفته است.

خداوند بلند مرتبه می فرماید(و لکم فی القصاص حیاه)

اگر بخواهیم این آیه را با عبارت مشهور عربی (القتل انفی للقتل) مقایسه کنیم، معنی عبارت فوق این است: اگر انسانی، دیگری را بکشد کشته می شود. پس کشتن قاتل باعث می شود،انسان ها بیم داشته باشند همدیگر را بکشند، یعنی کشتن مجرم نافی قتل دیگران و استمرار آن است، اما کلام خداوند در این باره بسی بالاتر و بلیغ تر است، در آیه (و لکم فی القصاص حیاه) بیش از بیست و یک نکته ی بلاغی وجود دارد که به برخی از آن ها اشاره خواهد شد:

 

ابتدا آنکه چرا خداوند نفرموده و لکمفی القتل حیاه

زیرا، قصاص؛ ضروره یک قتل نیست بلکه قانون گذاری اسلامی  صاحبان دم

 

خون را مخیر می گرداند که قصاص بگیرند یا از قاتل در گذرند یا دیه بگیرند، لذا قصاص فقط قتل نیست بلکه متناسب با ظروف و حالات می تواند متفاوت باشد.

 

دوم اینکه؛ این آیه آشکارا هدفی را دنبال می کند که حیات و زندگی است حال آنکه عبارت مشهور (القتل انفی للقتل)هیچ هدفی را به صراحت در پی ندارد.

سوم؛ آیه آشکارا اذعان می دارد، هدف از قصاص تجدید حیات است، هم چنین قصاص در این آیه انواع قصاص ها را شامل می شود؛ مانند: قصاص دست، پا، گوش، لذا با یک کلمه به انواع آن اشاره کرده است؛ برای مثال: قصاص دست نصف دیه ی کامل است اما هرگاه انسان ربع یک دینار طلا بدزدد دستش قطع می شود و در قانون الهی دستی که بدون گناه قطع شود، ارزش آن نصف دیه ی کامل است و همین دست اگر خیانت بورزد و دزدی کند، ربع دینار طلا می ارزد.

از ناحیه ی بلاغی با مقایسه ی آیه ی قصاص و عبارت مشهور (القتل انفی للقتل) از ناحیه ی بلاغی روشن می شود که آیه ی یاد شده بلیغ تر و رساتر است؛ زیرا در این عبارت مشهور، تکرار وجود دارد، اما در آیه ی مذکور تکراری به چشم نمی خورد.

 

نمونه هایی چند از عبارات  قرآنی که به صورت ضرورت الامثال بر زبان مردم ساری است:

 

« إِنَّمَا بَغْیُکُمْ عَلَى أَنْفُسِکُمْ »یونس ۲۳

» ‏کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ رَهِینَهٌ‏  »مدثر ۳۸

» ‏کُلُّ مَنْ عَلَیْهَا فَانٍ‏ »رحمان ۲۶

« لِکُلِّ نَبَإٍ مُسْتَقَرٌّ وَسَوْفَ تَعْلَمُونَ‏»انعام ۶۷

« ‏قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلَى شَاکِلَتِهِ فَرَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدَى سَبِیلًا‏ »اسرا ۸۴

» وَلَا تَنْسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیَا »قصص ۷۷

« وَلَا تَزِرُ وَازِرَهٌ وِزْرَ أُخْرَى »انعام ۱۶۴

« ‏مِنَ الَّذِینَ فَرَّقُوا دِینَهُمْ وَکَانُوا شِیَعًا کُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَیْهِمْ فَرِحُونَ‏ »روم ۳۲

» ‏وَإِذَا رَأَیْتَهُمْ تُعْجِبُکَ أَجْسَامُهُمْ وَإِنْ یَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ کَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَهٌ یَحْسَبُونَ کُلَّ صَیْحَهٍ عَلَیْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى یُؤْفَکُونَ‏ »منافقون ۴

» ‏وَیُنْذِرَ الَّذِینَ قَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا‏ »کهف ۴

«‏لَا یُقَاتِلُونَکُمْ جَمِیعًا إِلَّا فِی قُرًى مُحَصَّنَهٍ أَوْ مِنْ وَرَاءِ جُدُرٍ بَأْسُهُمْ بَیْنَهُمْ شَدِیدٌ تَحْسَبُهُمْ جَمِیعًا وَقُلُوبُهُمْ شَتَّى ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا یَعْقِلُونَ‏ »حشر ۱۴

» ‏مَنْ عَمِلَ صَالِحًا فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ أَسَاءَ فَعَلَیْهَا ثُمَّ إِلَى رَبِّکُمْ تُرْجَعُونَ‏ »جاثیه ۱۵

» ‏فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ خَیْرًا یَرَهُ‏ »زلزله ۷

و این مشتی از خروار و چندی از بسیار آیات قرآن است که تو می توانی با اندکی تامل به آنها واقف شوی و به وسیله آن بر عذوبت سخن و طلاقت کلام بیفزایی.

بدون شک، اعجاز بلاغی آیات قرآن از هر زاویه که بدان بنگری بسان دری رخشان پرتو می افکند و قلوب رهروان قرآنی را بیشتر مفتون می سازد.

______________________________________________________

منبع: اعجازقرآن در عصر فضا و تکنولوژی  / مولف: کمال روحانی / انتشارات: سامرند- پیرانشهر ۱۳۸۶

نظرات 8 + ارسال نظر
محمد حسین........ دوشنبه 25 اسفند 1393 ساعت 19:17

از وبلاگتان خیلی خوشم آمده

امین دوشنبه 25 اسفند 1393 ساعت 19:15

عالی بود

حسین.......... دوشنبه 25 اسفند 1393 ساعت 18:08

عالی و شگفت آور بود

محمد دوشنبه 25 اسفند 1393 ساعت 17:02

قشنگ بود

حسین.......... یکشنبه 24 اسفند 1393 ساعت 19:26

خیلی خوب بود

حسین.......... یکشنبه 24 اسفند 1393 ساعت 15:29

سلام

ممنونم، بسیار آموزنده بود

محمد حسین شنبه 23 اسفند 1393 ساعت 15:06

بد نبود

امیر شنبه 16 اسفند 1393 ساعت 18:44

باحال بود

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.